سید مهدی سیف
الف)نگارش قرآن
قرآن کریم در خلال 23 سال، از بعثت تا رحلت پیامبر اکرم(ص)به صورت
بخشهایی، به رسول گرامی وحی شده است و آن حضرت، آیات شریفه را قرائت
میکردند و تعلیم میدادند.
اکثر مسلمانان آیات قرآن را حفظ میکردند و بعضی نیز آیات را با وسایل و
ابزار آن روز مینوشتند و نگهداری میکردند.افراد نخبهای که این کار را به
طور دقیق و کامل انجام میدادند، به«کتاب وحی»معروف شدند که نام و شرح حال
آنها در کتابهای تاریخ اسلام ثبت است.
سپس طی مراحلی، آیات و سور قرآن جمعآوری و تنظیم شد و به صورت یک کتاب
مدون درآمد که آن را «مصحف»نامیدند و مردم از روی این مصحف رونویسی
میکردند.برای بررسی بیشتر در این موضوع، به کتابهای تاریخ قرآن مراجعه
کنید.
ب)نگارش حروف قرآن
قرآن در آغاز، به شیوه خط متداول صدر اسلام نوشته شده است.این خط فاقد
هر گونه علامت بود؛چه نقطه و چه اعراب.از اینرو، اکثر حروف آن دارای
شکلهای مشترک و همانند بوده است.این شکلها عبارتند از:ا ب ب ح ح د ر س س ص
ص ط ع ع ع ع ف ک ک ل ل م م ن و ه ه -ه ی مثلا سوره حمد به شیوه زیر نوشته
میشده است:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العلمین الرحمن الرحیم ملک یوم الدین
ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر
المغضوب علیهم و لا الضالین
نمونههای متعدد از این رسم الخط که مربوط به قرن اول هجری است، هم اکنون
در موزههای مهم جهان موجود است؛مانند گنجینه قرآن در مشهد مقدس، موزه قم،
اصفهان، پاریس، لندن و مسکو.
تصویر نمونههای مختلف این نوع خط نیز در بعضی از کتابهای مربوط به تاریخ قرآن چاپ شده است.
این خط در مقایسه با خط عربی کنونی، این ویژگیها را دارد: 1.فاقد هر گونه نقطه و اعراب و علامت است.مانند: ایاک نعبد و ایاک نستعین
2.بسیاری از حروف، به ویژه الفها نوشته نشدهاند. مانند کلمات:«الرحمان،
العالمین، مالک و صراط»که به صورت«الرحمن، العلمین، ملک و صرط»نوشته
شدهاند.
3.برخی از حروف به شکل حروف دیگر نوشته شده است.مانند«الف»در کلمات«صلاة،
زکاة و حیاة»که به صورت واو«صلوة، زکوة و حیوة»نوشته شده است.یا الف در
کلمات«ادراک، ضحاها و یغشاها»که به صورت یاء «ادریک، ضحیها و یغشیها»نوشته
شده است.
4.بعضی از حروف به طور زاید بر تلفظ نوشته شده است.مانند کلمات«یدعو، یتلو،
مئة، جیء و لشیء»که با یک الف زاید به صورت«یدعوا، یتلوا، مائة، جایء و
لشایء» نوشته شدهاند.یا واو در کلمات«اولئک، اولی و اولوا»که به طور
زائد بر تلفظ نوشته شده است.
در صدر اسلام اکثریت مسلمانان، عربزبان بودند و بسیاری از آنان، قسمتهای
متعدد یا کل قرآن را حفظ و غالبا با آیات قرآن مأنوس بودند و این آیات تکیه
کلام و ورد زبانشان بود.لذا آن زمان مشکلی در خواندن قرآن به چشم
نمیخورد. یعنی حروف و کلمات همشکل و حرکات و حالات حروف را با توجه به
قرائن جمله و حضور ذهن، تشخیص میدادند و به نحو صحیح میخواندند؛همانگونه
که ما خواندن زبان فارسی را در اول دبستان ابتدا با علائم فرامیگیریم،
ولی پس از آن بدون علامت مینویسیم و میخوانیم.
این نگارش اولیه قرآن را«رسم المصحف»نامیدهاند. توضیحات بیشتر را در کتابهای مربوط به تاریخ قرآن جستوجو کنید.
ج)علامتگذاری خط قرآن
در نیمه دوم قرن اول هجری که پیوسته بر تعداد مسلمانان غیر عرب زبان
افزوده میشد، بسیاری از آنان به دلیل عدم آشنایی و عدم تسلط بر زبان عربی،
در قرائت قرآن دچار اشکال و اشتباه میشدند.این امر باعث شد که طی مراحلی،
خط قرآن علامت گذاری شود، تا قرائت آن دچار تحریف و اشتباه نگردد.
علامتگذاری خط قرآن در دو زمینه انجام شد:
1.نقطهگذاری حروف متحدالشکل، برای متمایز شدن آنها از یکدیگر.مانند«د ذ، ر ز، س ش، ص ض و ط ظ»
علائم زینتی و سلیقهای در خط قرآن، فقط جنبه هنری و سلیقهای دارند و برای
تابلوها و کتیبههای نفیس مناسب هستند، این علائم در آموزش و قرائت قرآن،
هیچ نقش مثبتی ایفا نمیکنند، بلکه باعث مشکلاتی میشوند
مثلا این ترکیب«کتب»به وسیله نقطهگذاری، به چند حالت درمیآید، مانند«کنت، کتب و کبت».
2.علامتگذاری به وسیله حرکات، تنوین، تشدید و... که در ابتدا به صورت
نقطههای درشت بود، سپس طی مراحلی تغییر شکل پیدا کرد و به صورت شکلهای
فعلی درآمد. مانند؟؟؟ این علائم برای تشخیص حرکات و حالات هر یک از حروف و
درست خواندن کلمات، به خصوص کلمات متحدالشکل، ضروری هستند.مثلا این
ترکیب(کتب)که به وسیله نقطهگذاری، به سه حالت یا بیشتر درآمده است، به
وسیله اعرابگذاری، به دوازده حالت یا بیشتر در میآید، مانند:«کُتُبُ،
کَتَبَ، کُتِبَ، کُنتُ، کُنتَ، کُنتِ، کَنَتَ، کُبِتَ، کَبِتُ، کَبَتَ و»
به نقطهگذاری«نقط الاعجام»میگویند و حروف نقطهدار را«حروف معجمه»و در
مقابل حروف بینقطه را«حروف مهمله»مینامند.همچنین اعرابگذاری را«نقطه
الاعراب، شکل یا ضبط»نامیدهاند.با این دو نوع علامتگذاری، تقریبا خط قرآن
تکمیل و باعث شد که از اشتباه، ابهام، تحریف و هر گزند دیگری محفوظ و
مصمون بماند.